از پس یک سکوت بی انتها از پس یک انتظارجان فرسا تو را میخوانم پژواک صدایم احاطه میکند تمام حجم سرد و تاریک نبودت را دلشوره همچون خفاشهای سیاه درخلوتم به پرواز در می آید و قلبم را به لرزه وا می دارند انتظار نبودنت سخت است سخت است سخت بدتر از آن بی خبری است که جانم را به لب می رساند
عشق من بیا که چشمان منتظرم تو را می خواند دستانم تو را می خواهد و قلبم باهرطپش توراصدامی زند خانه احساس...
ما را در سایت خانه احساس دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ehsssasss بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 17:58